در ارزیابی سازمان مدیریت صنعتی ایران در سال ۱۴۰۰، با عنوان معرفی ۱۰۰شرکت برتر ایران (IMI100)، که در آن شرکت معدنی و صنعتی گلگهر موفق به کسب عنوان شرکت پیشرو در بین شرکت های بزرگ اقتصاد ایران شد، شرکت سرمایهگذاری و توسعه گلگهر نیز در تداوم درخششهای سنوات گذشته، رتبه نخست بهره وری عوامل تولید در گروه فلزات را کسب کرد. مصاحبه ی زیر با مدیرعامل شرکت مهندس رامین سارنگ انجام و در مجله کندوکاو چاپ گردید:
خاطرم هست در گفتگوی دو سال قبل نیز خدمت شما بودیم و با ابعاد فعالیت شرکت سرمایه گذاری و توسعه گلگهر آشنا شدیم برای شروع اگر تغییر و تحولی در رویکرد و برنامههای مجموعه در این مدت رخ داده است بیان بفرمایید؟
همانطور که می دانید مجموعه فعالیتهای شرکت به دو حوزه بازرگانی و سرمایهگذاری تقسیمبندی میشود حوزه سرمایهگذاری شامل دو عرصه کوتاهمدت و بلندمدت است. سرمایهگذاریهای بلندمدت بیشتر در زنجیره ارزش مجموعه گلگهر، به شکل سهامداری در سهام شرکتهایی که در بخش بهرهبرداری مجموعه گلگهرفعالیت دارند، صورت می گیرد. علاوه بر این ما در بورس با پرتفویی شامل سهام زنجیره فولاد، معدن، پتروشیمی، مجموعه گلگهر و گهر زمین سرمایه گذاری نموده ایم. ارزش روز پرتفوی بورسی شرکت بالغ و4200 میلیارد تومان است.
در حوزه بازرگانی شرکت اخیراً علاوه بر فروش داخلی گندله، آهن اسفنجی، شمش و میلگرد به تامین سنگ آهن خام زنجیره گلگهر را نیز دنبال میکنیم. حدود یک میلیون و ۷۵۰ هزار تٌن تامین سنگ برای مجموعه گلگهر داشته ایم.
در حوزه صادرات نیز در فرآوری مواد اولیهی تولیدی این مجموعه گلگهر به صورت بدون کارخانه و تبدیل آنها به گندله و بریکت گرم، فعالیت داشته ایم. به عبارتی مجموعه گلگهر مواد اولیه به کارخانجات میدهد و محصول نهایی را برای صادرات از آنها دریافت می کند. چرا که بسیاری از کارخانجات فولادی در تامین نقدینگی مواد اولیه مشکل دارند و لذا بدین صورت ما یک بازی برد-برد را طراحی نموده ایم.
توضیح اینکه که در زنجیره فولاد، در مسیر تبدیل ماده معدنی به فولاد، هرچه به سمت انتهای زنجیره نزدیک شوید، سهم مواد اولیه در بهای تمام شده افزایش مییابد در تولید شمش ۷۵ درصد از ارزش یا قیمت شمش را قیمت آهن اسفنجی تشکیل میدهد. لذا، همن طور که به انتهای زنجیره ارزش فولاد نزدیک میشویم، ارزش مواد اولیه بیشتر می گردد. البته اگر به سمت تولیدات پیشرفته تر و فولادهای آلیاژی حرکت کنیم، دیگر این فرمول برقرار نیست. معمولا شرکتهایی که در حوزه های نهایی زنجیره تولید فولاد فعال هستند توان کمی دارند. لذا حالت ایده آل برای این شرکت ها این است که شرکتی بتواند جریان سرمایه در گردش برای آنها تامین نماید و آنها نیز سود خود را از محل دستمزد دریافتی از دارنده مواد اولیه (گلگهر) و کارایی عملیاتی خود به دست آورند.
یکی از اهداف مهم شرکت تنوع بخشیدن به روش های فروش عرضه محصولات و همچنین روشهای تامین مواد اولیه مورد نیاز شرکت گلگهر است نکته مهم اینجاست که ظرفیت استخراج از معدن با ظرفیت تولید کارخانه گلگهر همخوانی ندارد و همیشه کارخانه ظرفیت آزاد دارد لذا این مسئولیت بر عهده شرکت ما گذاشته شده است که به عنوان شرکت سرمایهگذاری از سایر معادن کشور سنگ آهن مورد نیاز کارخانه گلگهر را تامین نماییم. همچنین در لایه های بعدی زنجیره مجموعه، مثلا در کارخانه تولید فروسیلیس و همچنین تولید آهک که از افزودنی های مهم در تولید شمش هستند، نیز سرمایهگذاری کردهایم. در واقع شرکت سرمایه گذاری و توسعه گلگهر تبدیل به یک بازوی تخصصی بازرگانی و سرمایه گذاری شرکت مادر، تبدیل شده است. با سودآوری قابل توجه فعالیتهای این شرکت در چند سال اخیر، اکنون سرمایه مورد نیاز خود را خودش تعیین می نماید به علاوه بر سود دهی در حال توسعه سرمایهگذاری در زن زنجیره گلگهر نیز می باشد.
با توجه به صحبتهای که مطرح شد مزیت اصلی شرکت بیشتر در زمینه بازرگانی است یا در حوزه سرمایه گذاری؟
حوزه بازرگانی مولد است و برای شرکت سرمایهگذاری گلگهر تولید ثروت میکند به گونهای که هم فروش مجموعه گلگهر و به هم به تامین مواد اولیه کارخانجات تولید کمک میکنیم. شرکت سرمایه گذاری گلگهر شرکت کوچک و کم هزینهای است، در نتیجه درآمدهای حاصل از حوزه بازرگانی صرف سرمایهگذاری میشود ما توانستیم در شرکتهای بسیار خوب و سودده سرمایه گذاری نماییم. طرحهایی مانند استحصال تصفیه خانه آب در مجموعه سیرجان، از جمله مسئولیتهای اجتماعی می باشد که گلگهر بر عهده ما قرار داده است.
خیلی از اوقات پیشنهادهای سرمایهگذاری از جانب شرکت ما به مجموعه گلگهر فرستاده میشود. اغلب مطالعه توجیه پذیری اقتصادی این طرحها را نیز انجام میدهیم. ایده دیگری که امور مالی شرکت سرمایهگذاری گلگهر در دست انجام دارد بحث تملک و تقویت فولادسازان کوچک و ضعیف بازار است؛ تا پس از تقویت آنها را در بورس عرضه نماید و از ارزش رشد یافته آنها درآمدزای نماییم. اقدام دیگر شرکت سرمایهگذاری گلگهر ایجاد ارزش افزوده به روی محصولات گلگهر است. برای مثال آهن اسفنجی که خودمان سهامدارش هستیم را به کارخانه تولید شمش داده و شمش تولید شده را به کارخانه تولید میلگرد میدهیم همین امر سبب شده که به عنوان بزرگترین فروشنده میلگرد بازار کشور تبدیل شویم. در یک سال گذشته حدود ۹۰۰ میلیارد تومان تنها از فروش محل فروش میلگرد کسب درآمد کردهایم.از فضاهای تجاری موجود حداکثر استفاده را میبریم.
توسعه زنجیره ارزش گلگهر را تا کجا دیدهاید و یا در آینده وارد تولید محصولات فناورانه مانند کاتالیست و یا پایین دست فولاد مانند صنایع بازیافت آهن خواهید شد؟
در حال حاضر به دنبال چنین اقدامات متهورانهای نیستیم که بر اساس سیاست گذاریهای کلان گلگهر فعال فعلاً به دنبال تکمیل موقعیتهای موجود در همین زنجیره فعلی گلگهر میباشیم. لذا حضور در حوزه های بالاتر به سرمایهگذاری را به زمانی موکول میکنیم که به حداکثر نقطه سوددهی خود برسیم.
در واقع در حال حاضر از استراتژیهای تنوع همگون و ناهمگون پیروی نمی کنیم و کاملاً تمرکز ما بر زنجیره ارزش فعلی گلگهر است. ما به واسطه چابکی و انعطاف پذیری خود می توانیم از فضاهای خالی زنجیره گلگهر بهره ببریم لذا نباید چابکی خود را با ورود به سایر زنجیره های غیر مرتبط از دست بدهیم. علاوه بر اینها ورود به چنین حوزههای یکسری شئونات دیگری را میطلبد که در حیطه کاری ما نمی باشد.ما تنها دو دفتر در تهران و سیرجان داریم. ورود به حوزه بازیافت آهن قراضه نیازمند شرایطی است که آن ما آنها را نداریم. ما وارد حوزه عملیات نمیشویم و قسمتهای عملیاتی را نیز به واسطه تولید بدون کارخانه، توسط سایر شرکتها پوشش میدهیم. ورود به صنایع پایین دستی مستلزم ادغام با شرکتهای پایین دستی است که این مساله نیز معضلات خاص خودش را دارد و ما از آن اجتناب می کنیم.
فضاهای باز بسیاری در بازار سرمایه در همین زنجیره فولاد وجود دارد که میتوانیم از آنها بهره کافی را ببریم. مثلا دو شرکت گلگهر در حال عرضه در بورس هستند ما به واسطه آگاهی از آینده روشن این دوشرکت، روی آنها سرمایهگذاری کردهایم و از محل این سرمایهگذاریها سود بسیار خوبی کسب کردیم. لذا، با وجود چنین فضاهایی نیاز به حضور و فعالیت در عرصه عملیات تولید را نداریم.
با توجه به اشاره کوتاهی که به موضوع صادرات داشتید در حال حاضر عملکرد و برنامه شرکت برای صادرات به چه صورت میباشد؟
بحث صادرات تا حدود یک سال و نیم قبل خوب بود و ما نیز در زمینه صادرات آهن اسفنجی وبِریکت فعالیت داشتیم، ولی وزارت صمت بخشنامهای را ابلاغ کرد صادرات باید فقط توسط شرکتهای تولید کننده صورت گیرد. از طرفی اولویت را بر اشباع بازار داخلی قرار دادند. این تصمیم گیری در خصوص موضوع صادرات در شرایط اقتصادی فعلی کشور درست نمیباشد. زمانی که ارزش پول ملی پایین میآید طبیعتاً بازار به سمت کالاهای بادوام، مثل محصولات فولادی حرکت میکنند و تقاضای داخلی افزایش پیدا میکند.
البته باید جلوی خامفروشی گرفته شود اما طی یک برنامه گام به گام و بلندمدت که متاسفانه در حوزه زنجیره ارزش فولاد شاهد آن نیستیم! مثلا برای محصولات تولیدی در هر مرحله از زنجیره ارزش، سهمیه صادراتی سالانه مشخص تعیین گردد. لذا، در شرایط کاهش ارزش پول ملی اتخاذ چنین سیاست های، تمایل به نگهداشت محصولات تولیدی را افزایش میدهد؛ به جای اینکه با تشویق صادرات درآمدهای ارزی افزایش پیدا کند.
در همین مجموعه گلگهر زنجیره ای از خاک تا میلگرد را در اختیار داریم، در حالی که در همسایگی ایران، کشور ترکیه کوچکترین مزیتی در زمینه تولید محصولات فولادی ندارد. اما با مدیریت صحیح کشوری است که بیشترین جذب آهن قراضه را در دنیا دارد و با یک فنآوری مناسب، بهترین میلگرد را تولید میکند. جالب اینجاست که ما نمیتوانیم با آنها رقابت نماییم! چرا که استانداردها، ماشینآلات و کیفیت ذوب آهن ایران قدیمی است و این موضوع به آنجا برمیگردد که صرفاً ملزم به اشباع بازار داخلی هستیم و به بازارهای رقابتی و صادراتی فکر نکردهایم. لذا، عدم وجود یک سیاستگذاری روشن و ثابت در خصوص صادرات موجب عدم فعالیت ما در حوزه صادرات شده است.
در چشمانداز ایران ۱۴۰۴ تولید ۵۵ میلیون تن فولاد پیشبینی شده است اگر این برنامه استراتژیک درست تهیه شده باشد، پس مسلما باید نحوه تحقق این برنامه از جمله حجم و نوع صادرات شامل محصولات نهایی و مواد خام مشخص باشد تا بازیگران تکلیف خود را بدانند و اسیر تصمیمات و ممنوعیتهای لحظهای نشوند. شرکتی مثل فولاد مبارکه به قیمت جهانی آهن قراضه نگاه میکند؛ وقتی میبیند قیمت جهانی و داخلی آهن قراضه افزایش می باید به جای آن متقاضی آهن اسفنجی و بریکت تولیدی گلگهر میشود. در واقع ما باید یک محصول خیلی خوب و صادراتی را به فولاد مبارکه بدهیم که آن را ذوب کند و به همین راحتی جلوی ارز آوری برای کشور گرفته میشود.
به عقیده بنده متاسفانه صنایع معدنی کشور فدا میشوند تا صنایع فولادی کشور سرپا باقی بمانند! این نوع حمایت یک طرفه از یک صنعت را قبلا در صنعت خودروسازی تجربه کردیم و اکنون نتایج آن را میبینیم. قطعاً این موضوع نمیتواند سیاست درستی باشد طبق آمارها، گفته شده است که تا ۱۰ سال آینده کشور دچار بحران تامین سنگ آهن میشود. یکی از علل مهم این موضع این است که بر روی مسئله اکتشاف معادن در کشور کار نشده است. ذخایر بالقوه معدنی کشور بهحالت بالفعل در نیامده اند و در آینده تمام زنجیره های معدنی و فولادی کشور دچار مشکل خواهند شد. بنابراین وزارت صنعت باید در این حوزه به درستی سیاست است سیاست گذاری نماید.